مرکز مطالعات فائق



بسم الله الرحمن الرحیم 

چند سالی است با توجه به اهمیت پیدا کردن موضوع رحلت یا شهادت پیامبر مکرم اسلام حرف ها ضد و نقیض فراوانی زده میشود ولی چندین منبع معتبر خصوصا از سوی اهل سنت موضوع شهادت پیامبر را تایید میکند: 

برای مثال منبع معتبری مثل صحیح بخاری نزد اهل سنت: صفحه ۱۰۹۲، حدیث ۴۴۵۸، طبعة دار ابن کثیر

این حدیث از سوی عایشه (همسر پیامبر) نقل شده است که ادعای مسموم کردن پیامبر را اثبات میکند:

عایشه نقل میکند: در زمان مریضی پیامبر به زور به دهان ایشان دارو ریختیم، پس با اشاره به نا فهماندند که به من دارو نخورانید، ما با خود گفتیم این رفتار پیامبر از آن جهت است که مریض از دارو خوشش نمی آید، و پس از آنکه پیامبر به خود آمدند فرمودند مگر شما را از اینکه به من آن دارو را بخورانید نهی نکردم؟ پس فرمودند هر کس که در این خانه است باید در مقابل چشمان من از آن دارو بخورد.

این یکی از اسناد مسموم کردن پیامبر بود.


کتاب فصل الخطاب فی مذهب ابن عبدالوهاب توسط سلیمان بن عبدالوهاب نجدی حنبلی به رشته تحریر در آمده است.

 

علمای اسلام در باب رد بر فرقه جعلی و ضاله وهابیت کتب و مقالات زیادی نگاشته اند. اثر حاضر اولین کتاب در رد عقائد و نظرات محمد بن عبدالوهاب و از قویترین ردیه ‌ها علیه وهابیت است که توسط برادر بزرگتر و استاد او سلیمان ابن عبدالوهاب تدوین گردیده است. در این کتاب برخی آموزه ‌های مذهبی فرقه وهابیت، با استناد به آیات، روایات و اصول فقهی، شرح، تفسیر و نقد شده است.

 

این کتاب حاوی بیست و شش فصل می باشد: تقلید و اجتهاد، کفر و اسلام، کفر و عدم کفر خوارج، عدم کفر اهل رده، عدم کفر معتزله، اجتماع ایمان و کفر و نفاق در مسلمانان، دلایل عدم جواز کفر مسلمانان و ویژگی ‌های مسلمانان از منظر رسول‌اکرم (ص) از موضوعاتی است که در این کتاب، شرح و بسط یافته است.

 

نویسنده با بررسی عقائد و نظرات منحرفانه محمدبن عبدالوهاب به نقد و رد افکار و مذهب او پرداخته است

 

 


تحقیق حاضر نظری بر فرقه وهابیت است که با گذشت حدود سه قرن از پیدایش آن بسیاری از ممالک اسلامی و به خصوص مراکز پیدایش اسلام سرزمین حجاز را تحت تاثیر خود در آورده است. اهمیت و ضرورت موضوع از آن جهت است که مبنای تمامی فرق انحرافی سوء استفاده از نام اسلام برای تثبیت قدرت و حکومت است وهابیت هم از این نظر استثناء نیست، چرا که به نام اسلام عقائد و افکار پوچ یک فرد در جامعه نشر داده می شود و افرادی که از ایمان و بینش عمیق اسلامی بی بهره اند در دام گسترده سود جویان گرفتار شده و آنها را خواسته یا ناخواسته در جهت نیل به اهداف پلیدشان یاری می رسانند. و از دیگر سو کشورهای استعمار گر از گذشته با روشهایی چون ارعاب ، تزویر و جنگ سعی بر آن داشتند تا ممالک مورد نظر به اهداف ضد انسانی و سود جویانه خود دست یابند. اما امروزه شیوه خود را تغییر داده و بدون ایجاد حساسیت و صرف هزینه های هنگفت با تحت تاثیر قرار دادن فرهنگ جامعه مورد نظر و رخنه دربافت فرهنگی آن به اهداف پلیدشان جامعه عمل می پوشانند و از آنجا که جوامع اسلامی خصوصا شیعه ، مانع بزرگی برای اهداف استعمار است با ترفند هایی چون تحریف دینی، تفرقه افکنی میان مسلمانان و تشکیل فرقه های ساختگی سعی بر نابودی اصل اسلام داشته اند. اهداف : آشنایی هر چه بیشتر جامعه با فرقه ضاله وهابیت به خصوص آنان که در فرهنگ سازی جامعه نقش دارند مهمترین هدف این تحقیق است. امید است نگاشتن این تحقیق اذهان را روشن تر و وحدت میان مسلمین را مضاعف کند، چرا که با شناخت این عامل تفرقه و جدایی در صدد مبارزه و نابودی با این افکار پلید و گمراه کننده بر آیند. در این راستا به سوال های زیر در حد امکان پاسخ داده شده است وهابیت چرا و چگونه شکل گرفت؟ آراء و عقاید وهابیت به طور مشخص کدامند؟ وهابیت از نظر عالمان دینی تا چه اندازه پذیرفته است؟ آیا باید با وهابیت مقابله کرد؟ آیا وهابیت همان سلفیه است؟ برای نوشتن مطالب این تحقیق به کتاب های تاریخی و همچنین آیات قرآن مراجعه شد و تا حد امکان از آنها استفاده شده است. نتیجه حاصل از این نوشتار آن است که وهابیت پدیده ای ناخواسته و نسبتا نو خواسته است که انحصار طلبانه مدعی مسلمانی است و همه را جز خود کافر می داند. این فرقه که ادعای سلف صالح می کند از سوی هیچکدام از مذاهبی که داخل در دایره اسلامند پذیرفته نشده است با توجه به اینکه جامعه اسلامی که بستر و خاستگاه رشد و ترویج فرهنگ ناب محمدی(ص) است باید به گونهای واضح و روشن باشد که اهریمنانی همچون محمد بن عبدالوهاب و . نتوانند در سایه بیرق نام اسلام افکار و عقائد باطل خود را به جامعه عرضه کنند و باید در مقابل آحاد جامعه آکاهی و درایت کامل را در این زمینه کسب کنند تا بتوانند با این به ظاهر اسلام گریان مقابله کنند.

تاریخ انتشار : 1394/6/11

ادامه مطلب


در قرن چهارم هجری گروهی از اهل حدیث خود را پیرو سلف صالح دانسته و جریان سلفی و سلفی گری را به وجود آوردند. این گروه مدعی شدند که می خواهند امت اسلام را از انحراف و کج اندیشی به راه راست برگردانند. آنان عقل و دلایل عقلی را قبول نداشته و به همین دلیل با معتزله به نزاع پرداختند. سلفیان فقط به ظاهر ایات و روایات توجه می کردند و از هر گونه تفسیر و تاویل پرهیز می کردند.

ادامه مطلب

وهابیت نامی است که شیعیان و اهل سنت بر فرقه ای خاص نهاده اند؛ در حالی که آنها خودشان را سلفی می دانند.

سلف » در لغت به معنای متقدم » و سابق » است و در اصطلاح متکلمان و اصحاب ملل و نحل، به صحابه، تابعین، تابعین تابعین و حتی علمای اسلامی در سه قرن نخست هجری، سلف گفته شده است. گاهی نیز از نخستین تابعین، به سلف صالح » تعبیر می شود. 

جریان سلفی گری را در قرن چهارم هجری (323 ه. ق) گروهی از اهل حدیث به وجود آوردند. آنان، خود را سلفیه » نامیدند، به این اعتبار که خودشان را پیرو سلف صالح می شمردند و در رفتارها و باورهایشان، خود را تابع پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اصحاب و تابعین می دانستند.

این گروه به پندار خویش، در صدد احیای سیره سلف صالح»، یعنی مسلمانان صدر اسلام بودند و مدعی شدند که امت پیامبرصلی الله علیه وآله را از انحراف و اشتباه به راه مستقیم بر می گردانند. آنان برای تحقق اهداف خود، می خواستند همه به سیره سلف صالح باز گردند؛ یعنی مانند آنان بیندیشند و عمل کنند و از آنچه در دوره های پس از پیامبرصلی الله علیه وآله و اصحاب بزرگش افزوده شده است، دوری گزینند. سلفیه چون خود را به احمد بن حنبل پیشوای حنابله منسوب می کردند، به حنابله » نیز معروف اند.

سلفیان با معتزله به شدت به نزاع پرداختند؛ زیرا معتزله به عقل و دلایل عقلی استناد می کردند؛ ولی این گروه، استفاده از شیوه های عقلی را در اسلام از امور جدید می پنداشتند که در عصر صحابه و تابعین مرسوم نبوده است.  همچنین آنان به ظاهر آیات و احادیث بسنده می کردند و هرگز به تأویل و تفسیر نمی پرداختند و تنها به نصوص قرآن و حدیث و دلایل به دست آمده از نص معتقد بودند. از این رو، به استقرار پروردگار بر عرش و فرود آمدن خداوند در سایه هایی از ابر اعتقاد داشتند. 

ابو محمد حسن بن علی بن خلف بَر بَهاری از رهبران این گروه بود که باورها و آرای ویژه ای داشت و با مخالفان خود به شدت برخورد می کرد. او به یاران خود دستور داده بود هر کس با باورهای وی مخالفت ورزید، اموالش را غارت کنند و خرید و فروش او را بر هم بزنند. 

بر بهاری هر نوع مرثیه خوانی برای امام حسین علیه السلام و اهل بیت علیهم السلام را ممنوع کرد و به قتل کسانی که بر اهل بیت علیهم السلام مرثیه خوانی کنند، حکم داد. وی زیارت مزارهای ائمه علیهم السلام را منع کرد و شیعه را کافر و گمراه خواند. او برای خداوند مانند و شبیه قائل بود و ذات احدیت را دارای کف و دست و انگشتان و دو پا یا کفشی از طلا و صاحب گیسوان تصور می کرد. همچنین می گفت: خداوند به آسمان بالا می رود و به زمین فرود می آید و مردم در روز قیامت، خداوند را خواهند دید. 

برداشتهای سطحی و ظاهری از آیات قرآن و فرو گذاشتن عمق و معانی آن، تکیه بر باورها و دریافتهای ذهنی، غرور، نادانی و تعصب بربهاری و یارانش سبب شد که فتنه جویی آنان بالا بگیرد و آرامش از جامعه رخت بر بندد.

خلیفة الراضی با نکوهش باورها و رفتار این گروه، آنان را تهدید کرد چنانچه از عقاید و رفتارهای خلاف خود دست بر ندارند، گردنشان را می زند و خانه و محله هایشان را به آتش می کشد. 

پس از این حکم، بربهاری متواری شد و در سال 329 ه. ق در 96 سالگی در حالی که در خانه زنی پنهان شده بود، درگذشت. او را در همان خانه بدون اینکه کسی بداند، غسل دادند و کفن کردند و در همان جا به خاک سپردند. 

ادامه مطلب


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها